پنج شنبه ،۲۹ آذر ۱۴۰۳، ۰۴:۵۵

خودمراقبتی؛سر آغاز ایجاد نظام سلامت مردم محور

خودمراقبتی؛سر آغاز ایجاد نظام سلامت مردم محور
برای ایجاد تغییر در سیستم ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به یک برنامه مدون و یک رهبری منسجم نیاز داریم؛ این درحالیست که تغییر سیستمی که بر پایه پیش فرض‌های متفاوتی بنا شده باشد، دشوار است.

 

 

 

 

به گزارش روابط عمومی سازمان تدارکات پزشکی به نقل از سرویس سلامت خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، تحقق رویکرد سلامت متکی بر مردم توانمند، نیازمند تغییر نقش‌های متخصصان و انتظاراتی است که بیماران برای درمان‌شان از متخصصان دارند. این تغییرات طبیعتا دشواری‌هایی را برای هر دو طرف در پی خواهد داشت اما در نهایت، هم به سود مردم خواهد بود هم به سود متخصصان و البته وضعیت پایدارتری را نیز به وجود خواهد آورد.

بنابراعلام دفتر آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت، تغییرات مورد توجه در رویکرد سلامت، متکی بر مردم توانمند است. رویکرد سلامت متکی بر مردم توانمند، حامی تغییر در سه جزء مهم سیستم کنونی است که عبارتند از:

- تغییر روند مشاوره‌ها: خلق گفت‌وگوهایی که هدفمند و ساختار یافته باشد و تخصص بالینی را با اهداف مرتبط با سلامت فردی ترکیب کرده و به مداخلاتی متصل کند که رفتار فرد را تغییر دهد و برای او شبکه‌ای حمایتی ایجاد کند. در این زمینه مشاوره‌هایی انعطاف پذیر، مشارکتی و دارای ساختارهای مدرن و با توجه به آنچه که بیشتر برای مراجعه کننده مفید است و گاه گروهی می‌تواند موثر باشد.

همچنین خود مراقبتی و حمایت از خودمراقبتی، از طریق برنامه‌ریزی مشارکتی مراقبت و مشارکت در تصمیم‌گیری باید صورت گیرد و مداخلات و اقدامات اجتماعی سیستمی، مشارکتی برای ارجاع و اقدام که شامل مدل‌های اجتماعی حمایت در اجتماعات و جوامع محلی باشد، مانند گروه‌های حمایت همسانان نیز ضروری می‌نماید.

- راه‌اندازی خدمات جدید: منظور از خدمات جدید، خدماتی است که برای تکمیل مراقبت‌های بالینی، چیزی بیش از دارو درمانی را مدنظر قرار دهد؛ از جمله تغییر رفتار مردم در دراز مدت، بهبود و حفظ تندرستی و ایجاد شبکه‌های اجتماعی حمایتی، خدمات مورد نظر برای برآورده کردن نیازهای افراد به صورت مشارکتی طراحی و اجرا می‌شوند، گروه‌های حمایت همسانان که در آنها افراد و کاربران خدمات گرد هم آمده و اهداف و تجربیات‌شان را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند و همدیگر را حمایت کرده و توصیه‌های لازم را به یکدیگر انتقال می‌دهند، سیاست‌هایی نظیر استفاده از یک برنامه پیگیری زمان بندی شده که تبادل مهارت‌ها و تجارب بین افراد را با تنظیم زمان و ایجاد یک برنامه زمان بندی شده تسهیل می‌کند و آموزش، هدایت و حمایت از جانب متخصصان و همسانانی که اقدامات نظام‌مند و ساختار یافته‌ای را برای حمایت از افراد و به منظور افزایش آگاهی، بهبود عملکرد و اعتماد به نفس آنها انجام می‌دهند که این جریان شامل مربیان بهداشت و تسهیل‌گرانی است که از افراد برای انتخاب شیوه‌های زندگی سالم‌تر راهنمایی و حمایت می‌کنند.

- مشارکت در طراحی روش‌ها: مشارکت متخصصان و بیماران و اعضای جامعه با تمرکز بر نتایج بلند مدت، در بهبودی و پیشگیری از بیماری‌ها ضرورت دارد. این روش‌ها شامل خدماتی هستند که طیفی از ارایه دهندگان شامل داوطلبین و بخش‌های اجتماعی انجام می‌دهند.

- مراقبت‌های جامع از طریق همکاری و مشارکت، موجب اطمینان کاربران خدمات به مراقبان داوطلب و کارکنان بهداشتی می‌شود.

- حمایت از خودمراقبتی و بودجه‌هایی که به صورت شخصی صرف سلامت می‌شود و به استفاده کنندگان خدمات اجازه می‌دهد که برای انتخاب راه‌ حل‌هایی برای نیازهای رو به افزایش خود و کنترل سلامت‌شان مورد حمایت قرار گیرند.

- گسترش همکاری با تمرکز بر نتایج گزارش‌های دریافتی از مردم و درگیر کردن طیف وسیعی از افراد در تنظیم، طراحی و ارایه خدمات.

چگونه سیستم ارایه خدمات بهداشتی و درمانی را تغییر دهیم؟

چالشی که نظام سلامت با آن روبروست این است که سیستم ارایه خدمات بهداشتی _ درمانی اگرچه پیشرفت داشته اما این پیشرفت کافی نیست. سیستم ارایه خدمات بهداشتی و درمانی باید از طریق یک سری تغییرات، نظام سلامت را متحول کند. برخی از تغییرات مورد نیاز به شرح زیر است:

- تغییر در شیوه ارایه خدمات: شیوه ارایه خدمات باید تغییر کند تا اطمینان حاصل شود که فرایند ارایه خدمات بهداشتی بر اساس تجارب استفاده کنندگان از خدمات، منجر به همکاری و مشارکت آنها می‌شود و از بازار نیز حمایت می‌کند.

- استفاده بهینه از ساختارهای جدید با درگیر کردن مردم در ارایه خدمات بهداشتی، توسعه شوراها و انجمن‌های بهداشتی و تربیت و پرورش طیف متنوعی از ارایه دهندگان خدمات بهداشتی، از جمله داوطلبان بهداشتی.

- تشویق افراد برای مشارکت در اجرای رویکرد سلامت متکی بر مردم توانمند با ایجاد تغییر در افکار عمومی مردم از طریق یک جنبش اجتماعی مبتنی بر تقاضای مردم.

- بسیج رهبری بالینی از طریق نظام پزشکی و همچنین پزشکانی که به صورت انفرادی کار می‌کنند، ارزش گذاشتن بر رویکرد سلامت متکی بر مردم توانمند و ادغام این اصول در استانداردهای حرفه‌ای.

- تغییر انگیزه‌های مالی در مقابل پرداخت برای «یک سال مراقبت»، بودجه بندی دراز مدت انجام می‌شود و طیفی از مدل‌های ادغام یافته که ارزش مراقبت‌های پیشگیری اولیه و ثانویه را در نظر می‌گیرد.

- تغییر در معیارهای سنجش به منظور تشویق افراد به این امر که بهبودی را فقط در درمان نبینند، تقاضا برای درمان را کاهش دهند و بر دستیابی به تندرستی و سلامت تمرکز کنند و برای خود هدف تعیین کنند.

- سرمایه گذاری روی فناوری‌ها: به سمت فناوری‌هایی که قادرند همکاری، مدیریت خودمراقبتی و تشکیل گروه‌های همیار و گسترش فناوری طراحی مشترک برای بیمار و به همراه بیمار ایجاد کنند. فناوری‌هایی که به ایجاد همکاری، خود مراقبتی و برقراری ارتباط موثر کمک می‌کنند. این فناوری‌ها با مردم و توسط مردم و برای مردم طراحی می‌شوند.

- تحول فرهنگ سازمانی نیروی کار: آنچه که باید تغییر کند، قابل دسترس، واقعی و به طور واضح مشخص شود و به منظور استقرار این تغییرات به کارکنان انگیزه داده شود.

- تشکیل کمیته‌ای از رهبران سیستم ارایه خدمات بهداشتی که با تمرکز بر چشم انداز کلی سیستم ارایه خدمات بهداشتی و توزیع فرصت‌های رهبری در جهت منافع نظامی گسترده‌تر اقدام می‌کنند.

- تقویت وضعیت تجاری (بازار) از طریق آزمون و اصلاح معایب و اجرای مجدد رویکردهای سلامت متکی بر مردم توانمند و تهیه مستنداتی که نشان دهد این رویکرد مبتنی بر تقاضای کاربر است و حمایت از شبکه‌هایی که مسئول تهیه این مستندات هستند.

این رویکرد نه تنها برای افزایش اعتماد به نفس و توانایی بیماران به منظور مدیریت بهتر بیماری‌شان طراحی شده، بلکه هدف توجه به علل ریشه‌ای مشکلات سلامت، تغییر رفتار در بلند مدت و حمایت از شبکه‌های اجتماعی است که باعث بهبود سلامت می‌شوند. آنچه که در این رویکرد با ارزش است، بهبود بالقوه پیامدهای بهداشتی و کاهش هزینه‌های نظام سلامت است.

استقرار نظام سلامت مردم محور و مشارکتی

آرزوی سلامت متکی بر مردم توانمند، استقرار نظام سلامت مبتنی بر توان مردمی است که در آن درگیر بوده و برای آن اهمیت قائلند. نظام سلامت نیازمند توجه به دانش تجربی و پزشکی و مقابله با علل ریشه‌ای بیماری‌هاست. سلامت متکی بر مردم توانمند، تعهد و تخصص مردمی را که به آنها خدمت می‌کند به رسمیت می‌شناسد و از آنها برای تغییر رفتارهایشان و ایجاد شبکه‌های اجتماعی که سلامت‌شان را بهبود می‌بخشند، حمایت می‌کند. به همین دلیل، ما در مورد نظام سلامتی که برای مردم، با مردم و توسط مردم فعالیت می‌کند، صحبت می‌کنیم.

بزرگترین چالش پیش روی همه نظام‌های بهداشتی، افزایش بیماری‌های مزمن است. نظام‌های ما در درجه اول برای ارایه درمان مبتنی بر بیمارستان طراحی شده‌اند، اما رویکرد سلامت متکی بر مردم توانمند به شکل فزاینده‌ای به مدیریت بیماری‌های مزمن در خارج از حیطه‌های درمانی می‌پردازد.

عوامل اجتماعی می‌توانند تاثیراتی مثبت و منفی بر سلامت داشته باشند؛ به عنوان مثالتنهایی افراد می‌تواند منجر به افسردگی‌شان شود، در حالی که حمایت گروه همسانان می‌تواند کمک کننده باشد؛ یا سیگار کشیدن می‌تواند منجر به بیماری‌های ریوی شود، در حالی که ورزش کردن می‌تواند یک راه چاره باشد. بنابراین استراتژی‌ها یا راهبردهای موفق برای بهبود سلامت بایستی علاوه بر علایم، زمینه‌های اصلی که موجب سطح پایین سلامت می‌شوند را نیز پوشش دهد. رویکرد نظام مند سلامت متکی بر مردم توانمند، از طریق اقدامات،‌ خدمات و روش‌های نوآورانه،‌به محرک‌های اجتماعی موثر بر سلامت می‌پردازد.

امروزه نقش فرد در خود مراقبتی و تصمیم گیری‌های مشارکتی به خوبی مشخص شده است. همچنین برنامه‌ریزی برای مراقبت، خود مراقبتی حمایت شده،‌ بودجه سلامت شخص و گروه‌های حمایتی نیز به رسمیت شناخته شده‌اند و این برنامه‌ها، به عنوان مبنای اساسی سلامت متکی بر مردم توانمند هستند. ارایه دهندگان خدمات بهداشتی باید برای ایجاد تغییرات معنی‌دار برای درگیر کردن فرد در سلامت خود، توانمند شوند.

اگر پزشکان دیدگاه روشن و خوش بینانه‌ای نداشته باشند، تفسیر و دید خوبی نسبت به سواد سلامت و خودمراقبتی وجود نخواهد داشت. سلامت متکی بر مردم توانمند، مجموعه‌ای از رویکردهای مشارکت در سلامت است که با علل اساسی مشکلات سلامت مقابله و از تغییر رفتار در بلند مدت حمایت می‌کند و شبکه‌های اجتماعی را که باعث بهبود سلامت می‌شوند، به وجود می‌آورد.

این کار در بهبود نتایج سلامت در طولانی مدت و کاهش هزینه‌ها موثر است. چالش فعلی، گسترش موثر، فراتر از نوآوران و پذیرندگان جریان اصلی رویکرد سلامت متکی بر مردم توانمند است. در نظام سلامتی که در آن، نوآوری مترادف داروهای نسل بعدی، روبوتیک و تصویربرداری عصبی است، ایده‌هایی مانند برقراری ارتباط بین افراد برای صحبت در مورد ورزش، حاشیه‌ای به نظر می‌رسد. بنابراین شاید تعجب آور نباشد که نوآوری‌های امیدبخش سلامت متکی بر مردم توانمند، رو به کاهش باشد، حتی زمانی که آنها پتانسیل انجام صرفه جویی‌های قابل توجه را داشته باشند اما لازم است که این تغییر در قلب بحران مالی، ساختار تغییرات، افزایش سریع افرادی که با بیماری‌های مزمن زندگی می‌کنند، ایجاد فرصت و فوریت در تغییر، اتفاق بیفتد.

بدون این تغییرات بنیادی، نظام سلامت به سرعت ناپایدار خواهد شد و با این تغییرات، پتانسیل ایجاد نظامی پایدار با تکیه بر دستاوردهای فوق‌العاده را خواهد داشت.

مشارکت در عمل؛چطور می‌خواهید زندگی کنید؟

مشارکت در عمل رویکردی است که در آن به جای اینکه تنها خدمات برای مردم باشد و به آنها ارایه شود، راه حل مسائل نیز توسط مردم طراحی و ارایه می‌شود. این رویکرد، جایگزین مدل غالبی است که در آن متخصصان، خدمات عمومی را طراحی و به افراد نیازمند ارایه می‌کنند. ایده مشارکت در عمل، این سوال اولیه را که «به چه خدماتی نیاز دارید؟» به سوال «چطور می‌خواهید زندگی کنید؟» تغییر می‌دهد.

راه حل، اغلب مستلزم این است که متخصصان، مردم را توانمند کنند تا در مسیر اصلی زندگی خود قرار گیرند. (به جای اینکه تنها به عنوان یک مالیات دهنده در تامین بودجه خدمات مشارکت داشته باشند) و با انجام این کار، فرصت‌هایی برای حفظ سلامت، بهبودی طولانی مدت، وابستگی کمتر به خدمات عمومی رسمی، راه‌های موثر بیشتری برای ترکیب امکانات و منابع دولتی با داشته‌های خود و اجتماعات بزرگ‌تر ایجاد کنند. ایده مشارکت در عمل، به این موضوع می‌پردازد که بهتر است نیازهای مردم در یک ارتباط متقابل و برابر با متخصصان بررسی و با همکاری، کارها انجام شود.

برخی از اصول مشارکت به شرح زیر است:

- بپذیریم که مردم توانایی‌هایی دارند و فقط نیازمند دریافت خدمات نیستند.

- روابط و نقش متقابل مردم را در خدمات عمومی نظیر شبکه‌های حمایت همسانان به رسمیت شناخته و تفاوت بین متخصصان و کاربران را از بین ببریم به گونه‌ای که متخصصان به جای این که تنها ارایه دهنده خدمت باشند، نقش تسهیل کننده داشته باشند.

موانع ساختاری پذیرش رویکرد سلامت متکی بر مردم توانمند

تحقق رویکرد سلامت متکی بر مردم توانمند، نیازمند مشارکت ارایه دهندگان خدمات بهداشتی است. آنها اهمیت خانواده، گروه‌های اجتماعی و همسانان را در مشارکت با بیماران برای غلبه بر مرزهایی که باعث می‌شود مراقبت به صورت یکپارچه ارایه نشود و نیز تاثیر عوامل اجتماعی بر سلامت را درک می‌کنند. بنابراین چالش پذیرش ایده‌های جدید و انطباق بین اصول و عملکرد است.

نوآوری نظام مند، یک مسیر بلند پروازانه و دشوار است. اما اگر بخواهیم رویکرد سلامت مبتنی بر توانایی مردم تحقق پیدا کند باید این مسیر را طی کنیم. نوآوری نظام مند و تحول آفرین، نیازمند تغییرات بنیادی در ترکیبات سازمانی، فرهنگی، اجتماعی و ... است. این تغییرات مستلزم ایجاد یک ارتباط متفاوت بین کاربران و نظام ارایه خدمات بهداشتی و درمانی، نهادهای جدید و ارتباط بین این نهادها، نظام‌های تامین بودجه جدید، تغییرات عمده در حاکمیت و مسئولیت‌پذیری و نیز بررسی مجدد حقوق و مسئولیت‌های مردم، مدیران و متخصصان است.

۸ فروردین ۱۳۹۴ ۰۹:۰۹
روابط عمومی |

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید